چلّه

ساخت وبلاگ

نرمی پوست و بوی مست کننده زیر گلو و واقعی ترین گریه های دنیا به چهل روزگی رسید.
حالا دیگر بوی پیچ امین الدوله از صدر خوشبوترین بوی جهان به پله ی دوم نزول کرده و صدای بادگلو دلنشین ترین صوت دنیاست.

توی این چهل روز  به اندازه ی تمام سال های زندگی ام "دوست داشتن" را چشیدم، معنای واقعی "وقت نداشتن" را فهمیدم، متضادترین حس های دنیا را تجربه کردم، برای از دست دادن فراغت و آزادی و سکوت های قبل از این حسرت خوردم، از بی خوابی رنج بردم، برای دیدن ملیح ترین خنده های دنیا انتظار کشیدم و به خاطر تمام شدن این روزها گریه کردم.

حالا درست در چهل روزگیشان به هزار و چهل چیز فکر میکنم. به چهل ماهگیشان. به چهل سالگیشان که اگر باشم و باشند، هفتاد و یک ساله ام.
به ثانیه ها، ساعت ها، روزها و سال هایی که مثل ابر درگذرند.
حالا درست در چهل روزگی شان خود ِ بعد از اینم را می بینم که با حسرت آه می کشم و زیر لب می گویم: "لیت شباب یعود... "

.

.

ای کاش جوانی برگردد...

چشم هایت...
ما را در سایت چشم هایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zeinabtavagho بازدید : 170 تاريخ : پنجشنبه 18 بهمن 1397 ساعت: 2:34