سیوشش سالگیام
همین امروز در میان خانههای زیرآوار ماندهی هرات تمام شد.
با کیک تولدی که به زور چای از گلویم پایین رفت
و شمعی که موقع فوت کردنش تصویر هزار بچهی بیمادر غزه از جلوی چشمهایم رد شد
.
.
و چه تولد گس و تلخ و بدمزهای...
چشم هایت...برچسب : نویسنده : zeinabtavagho بازدید : 23
برچسب : نویسنده : zeinabtavagho بازدید : 33
برچسب : نویسنده : zeinabtavagho بازدید : 85
قسم به گذشته، قسم به تک تک روزهای گذشته، قسم به قداست لحظه هایی که قدر دانسته نشدند، قسم به تمام راه های روشنی که انتخاب نشدند، قسم به بیست و چند سالگی ای که دیگر نمیبینمش، قسم به طعم گس این دهه ی سی، قسم به تلخی ِ حسرت، قسم به تلخی ِحسرت و باز هم قسم به تلخی ِحسرت که من کوله بار ِ خالی این سی و سه سال را نمی دانم کجا و چگونه به زمین بگذارم...
چشم هایت...برچسب : نویسنده : zeinabtavagho بازدید : 123
و از بغرنجترین مصائبِ احتمالیِ بزرگسالی شبیه شدن به آدمهایی است که همیشه از مثلشان شدن، میترسیدی. چشم هایت...
برچسب : نویسنده : zeinabtavagho بازدید : 135
برچسب : نویسنده : zeinabtavagho بازدید : 131
برچسب : نویسنده : zeinabtavagho بازدید : 127
وقتش رسیده یک استیکر جدید جایش را میان استیکرهای فضای مجازی باز کند؛
یک دست عمودی و یک دست افقی رویش!
چشم هایت...
برچسب : نویسنده : zeinabtavagho بازدید : 146
آمدم چراغ اینجا را به رسم هر ساله روشن کنم تا یادم بماند امسال چه سالی بود.
عجب سال غریب و قریبی بود سی و دو سالگی...
چشم هایت...
برچسب : نویسنده : zeinabtavagho بازدید : 146
خبر دارم دیگر وبلاگ به اعماق تاریخ پیوسته. اما بگذار من کار خودم را بکنم. بگذار دلم خوش باشد توی این دنیای بی و سر ته مجازی اینجا یک قطره کوچکی ست که خودش را به دریای #سلام_برادر رسانده.
بگذار فردا روزی اگر کسی سرچ کرد "سلام برادر" وسط تمام پوسترهای فیلم هندی، آن تهِ ته یک وبلاگ باز شود که تویش نوشته:
"سلام بر شهیدی که بلند گفت؛
بامحبت گفت؛
به دشمنش گفت:
سلام برادر..."
چشم هایت...برچسب : نویسنده : zeinabtavagho بازدید : 178